سلام ریحانه هستم 19 سالمه و ساکن اهواز هستم.

میشه گفت تا دوسال پیش من اعتقادی ب جن و روح نداشتم .

 

دختر عمه من از زمانی ک خونشون هفت تپه بود جن میدید یعنی خونشون جن داشت .من به شنیدن داستانای ترسناک علاقه داشتم ولی اعتقاد نداشتم.خلاصه اینا دیگه میان اهواز و دخترعمه من همچنان یه سایه سیاه بلند رو میدید.وسایلش گم میشدیا پاشو میگرفتن ول میکردن یا یهو توصورتش میومدن.یه شب من رفتم خونه عمم شب موندم منو دختر عمم تا 3 صبح بیدار بودیم و حرف میزدیم .ک من دستشویی داشتم و رفتم بیرون دختر عمم میگفت اگه میترسی و بیام باهات گفتم نه بابا ترس چیه.خلاصه رفتم دسشویی دیدم کلید چراغ دسشویی داخل نیست بیرونو نگاه کردم دیدیم دختر عمم نشسته روی تاب و لبخند میزنه منم خندم گرفت اومدم بیرون دیدم نیستش رفتم داخل خونه گفتم عاطی پ چرا اومدی بیرون گفتم ک خودم میرم گفت بخدا من نیومدم گفتم الکی نگو خودم دیدمت گفت ب جونه مهسا (دختر خواهرش)من نیومدم بیرون.من مطمئن بودم دیدم وتوهم نبوده اما نمیخواستم باور کنم.خلاصه دوباره شروع کردیم ب حرف زدن و دختر عمم ب میز آرایشش ک روبروی دربود تکیه زده بود منم رو بروش ک احساس کردم صدای راه رفتن روی پارکت میاد همزمان برگشتیم دخترعمم سریع رفت پذیرایی رو دید دید اما درکمال تعجب همه خواب بودن از اون روز ب بعد من اعتقاد پیدا کردم و بعد از اون جریان احساس میکنم یکی همیشه باهام هست اما من نمیبینمش حتی تو خواب از سنگینیه نگاه کسی چشممو باز میکنم اما کسیو نمیبینم.


بروز ترین سایت جن دختر ,ک ,ب ,عمم ,جن ,بیرون ,دختر عمم ,هفت تپه ,من نیومدم ,از اون ,کنم خلاصهمنبع

ارسالی از هانیه : داستان پدرم

ارسالی از ریحانه : هفت تپه

ارسالی از ترانه 2

داستان ارسالی از سارا : خونه ی جدید خالم

ارسالی از امیر حسین : قصه ی من و پیرزن

مریم دختر سردرگم من : قسمت یک

مشخصات

آخرین جستجو ها

دین دین کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. انواع لاستیک پیرلی ارزان بیت کوین Samantha5m3k8 Tapak ارز دیجیتال ملک اجاره ای مجله گردشگری bbbbb معرفی کالا فروشگاهی دانلود سریال فانتزی